متینمتین، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

یکی یه دونه پسرمامان

اولین عید نوروز گل پسر

عزیز دلم اول از همه عیدت مبارک. اولین عیدتو نازنین پسرم مبارک. از خدا می خواهم که تمام بچه های کو چولو را به یمن این روز عزیز همیشه سالم و تندرست نگه داره چرا که خدا بهترین حافظ برای بچه های کوچولو و ناز هستش. گلم تو اولین عید نوروز را تجربه می کنی. پسرم انشالله همیشه سالت رو با تندرستی و سلامتی و دل شاد شروع و با عاقبت بخیری و پیشرفت نسبت به گذشته به پایان برسونی.الهی فدات شم دیگه کم کم به امید خدا شروع کردیم به غذا دادن به شما که چقدر با مزه است وقتی غذا می خوری. دوست دارم گلم.  تو سالی که گذشت خیلی به عزیز و مادر جون زحمت دادیم بیا دستهای کوچولو و لطیفت رو با هم به سوی خدا بگیریم و از صمیم قلب ازش بخواهیم که خدایا تمام عزیزانمون ...
2 فروردين 1393

تولد بابایی

آنکه قصدخوشبختی دارددررامی کوبدوفقط آنکه عشق میورزددر رابازخواهددید. همسفر زندگیم وجود نازنین تو بهانه زیستن است. تو زیباترین حضور عاشقانه در زندگی من هستی. عاشقانه و بی نهایت دوستت دارم بیش از آنچه تصور کنی. همسر خوبم به ذهنم سپرده ام که غیر از تو به کسی فکر نکنم. در روز تولدت هدیه ام برای تو قلبی است که تا ابد می تپد. مهربانم وجود تو مرا به الماس ستارگان یاری نیست این را به آسمان بگو. شادمانه اول فروردین ماه رسید روز میلادت با این نشانه دوست میدارم ببوسم دستهایت را عاشقانه.                       (( تقدیم به همسر و پدر مهربا...
1 فروردين 1393

نزدیک شدن به سال 93

سلام خوشگل مامان کم کم داره سال 92 تموم میشه و به سال 93 نزدیک میشیم سال 92 یا فراز و شیب هایی که داشت اما بهترین سال تو عمرم بود چون شما عسل طلا به این دنیا پا گذاشتی و خیلی خوشحالم که موقع سال تحویل امسال شما مخمل هم سرسفره هفت سین هستی انشالله سال جدید برای همه سال خوبی باشه مخصوصا تو عسلم بوسسسسسس ...
28 اسفند 1392

لذت بخش ترین احساس دنیا

خدای خوبم ازت ممنونم که بهم اجازه دادی شیرین ترین احساس دنیا را بچشم و به لطف تو و یمن حضور هدیه آسمانی ات من مادر نامیده شوم. در آغوش کشیدن متین شیرین ترین احساسیه که در تمام زندگیم تجربه کردم وقتی داره می خنده - شیطنت میکنه تماشاش می کنم و دلم می خواد این لحظه ها هیچ وقت تموم نشه. خدایا به خاطر همه احساساتی که قابل توصیف نیست ازت ممنونم.                        ...
25 اسفند 1392

اولین پیک نیک گل پسر

سلام خوشگل مامان دیروز من و بابایی تصمیم گرفتیم برای اولین دفعه ببریمت پیک نیک تا حال و هوایی عوض کنیم صبح پاشدیم و وسایلمون را جمع کردیم و تو را حاضر کردم و حدود ساعت 9 راهی پارک کوهستان شدیم چند ساعتی اونجا بودیم آقا متین مامان ماشاالله خیلی پسر خوبی بودی و خیلی بهمون خوش گذشت و بعدم به مناسبت روز درختکاری سه تایی رفتیم یه درخت خوشگل خریدیم و بابایی زحمت کشید و اومد اونا در خانه کاشت انشاالله مخمل مامان همیشه سالم باشی خیلی دوست دارم بوسس      ...
17 اسفند 1392

دومین واکسن گل پسر

جهار ماهه که شدی باید می رفتیم و دومین واکسنت را می زدیم از چند روز قبلش خیلی ناراحتت بودم که دوباره قراره اذیت بشی اما دیگه چاره ای نبود روز 1392/04/01 بردیمت پایگاه توحید اول قد و وزنت کردند و گفتن خدا را شکر همه چیز بخوبی پیش می رود بعد نوبت واکسن رسید که الهی مامانی برات بمیره همین که بهت تزریق کردن از حال رفتی و حسابی اشک ریختی بالاخره رفتیم خانه مادرجون و عزیز اما اصلا حال نداشتی و همش گریه می کردی دلم برات خیلی می سوخت اما نمی تونستم کاری برات انجام بدم جز اینکه بغلت کنم تا چند روز تب داشتی و درد پا بودی اما خدا را شکر الان بهتر شدی الهی مامان قربونت بشه بوسسسسس            &nbs...
5 اسفند 1392