لحظات پایانی سال 93

ماه من! دو بهار است که در کنارمی و تو در میان ناباوری من وارد دومین سال زندگیت شدی نتونستم از عهده شکر نعمت وجودت بربیایم در آستانه دومین سال زندگیت رو به درگاه خدای مهربونم که هرچه دارم از اوست خالصانه سجده شکر بجا میارم و تنها حرفی که در این لحظه میتونم به خدای خودم بزنم اینه که:

"معبودمن! تو رو شکر میکنم که این نعمت بی نظیر را به من هدیه کردی.

خدای من! از تو می خواهم که به من کمک کنی تا پسرم رو اونطور که دوست  داری بزرگ کنم و پسری شایسته رحمت و لطف خاص تو تربیت کنم.

پروردگار بی همتای من! پسرم را در کمال سلامت و آرامش حفظ کن و در تمام لحظه های زندگیش یار و همدمش باش.

آرامش قلبم متینم!این دعاها و همه دعاهایی که در قلبم برای تو دارم رو خالصانه و عاجزانه به درگاه خدای مهربون فرستادم و امیدوارم و شک ندارم که اجابت خواهد شد.

متینم

سالهای پیش هیچ کدوم از این روزها را تصور نمیکردم پسرم و حالا نمیدونم که چه روزهای دیگه ای برای سالهای بعد در انتظارمونه. دلم به این گرمه که سال جدید را رو به شکل دیگری و خیلی بهتر از سالهای گذشته شروع کنیم و لحظه سال تحویل برام پر از حس خوب آرامش باشه در حالیکه کتاب خدا توی یک دستم و با دست دیگه بازوان ظریف تو رو در آغوش گرفته و در کنار تو و پدر مهربانت از صمیم قلب دوستتون دارم و دعا می کنم دلم به این گرمه که سال جدید برامون فوق العاده خوب و دوست داشتنی باشه. خدایا بخاطر این روزهای خوبی که سپری کردیم تو رو شکر می کنم و خدایا مثل همیشه کنارمون باش و نگذار تنها بمونیم و یاریمون بده تا در سال جدید هرروزمون بهتر از روز قبل باشه.