متینمتین، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

یکی یه دونه پسرمامان

شیطنت های گل پسر

سلام کوچولوی مامان وای نمیدونی که چقدر شیطون شدی به قول معروف از دیوار راست هم بالا میری چند وقت پیش در حال شیطنت بودی که چشمت روز بد نبینه پیشونیت رفت داخل میز و شروع کرد به خون امدن وای من که دیگه انگار داشت قلبم وای می ایستاد نمی دونستم چیکار انجام بدم می ترسیدم ببرمت بیمارستان بالاخره زخمت را با بابایی ضدعفونی کردیم اما باز خون میامد و همش گریه می کردی بالاخره تا بعداظهر یه ذره بهتر شدی اما هنوز  جاش باقی مونده خدای بزرگ همه بچه ها را حفظ و محافظت کن مخصوصا متین شیطون من را بوسسس                ...
24 خرداد 1394

واکسن هجده ماهگی گل پسر

سلام پسر گل مامان الهی مامان برات بمیره که این دفعه واکسن بسیار سختی را زدی همه از قبل می گفتن واکسن هجده ماهگی خیلی سخت تر از واکسن های قبلی هست چون راه میری اما من باورم نمی شد اما باز خیلی استرس داشتم تا اینکه صبح روز 1394/02/03 عزیز و مادر جون آمدن دنبالمون و بردیمت پایگاه توحید اول قد و وزنت کردن و خدا را شکر خیلی خوب بود و بعد نوبت واکسنات رسید که با سر حالی خودت دویدی و رفتی داخل بعد گفتن من بغلت کنم تا اول واکسن دستت را بزنند که یه خورده گریه کردی اما بعد نوبت واکسن دوم یعنی داخل پات رسید که چشت روز بعد نبینه همین که زدن از حال رفتی بعدم بهت قطره دادن و خیلی سفارش کردن که حتما بهت استامینوفن بدهم چون تب می کنی و آمدیم بیرون همش گر...
7 ارديبهشت 1394

همینجوری

                                                                 پسر خالت یا به قول خودت تاتا                                                 ...
25 فروردين 1394